هانی بوی داستان اتیس با بازی لوکاس هجز را روایت میکند پسری که باید گذشتهاش را بازنگری کند تا از مخمصهای که برای خود ساخته، خلاص شود. بیشتر کودکی او سرصحنهی فیلمها و سریالهای تلویزیونی گذشته و در خانهاش، که اتاق هتلی کوچک و کثیف است، فریادها و ناسزاهای پدر بددهنش را تحمل کند هر چند ستارهی شهرت او روز به روز درخشانتر میشود، رابطهی دشوارش با پدر تا سالها زندگی او را تحت سلطهی خود قرار میدهد و تبدیل به پازلی غیرقابل حل میشود و...
در جریان جنگ جهانی دوم، یک پسر نوجوان آلمانی متوجه میشود که مادرش یک دختر یهودی را قایم کرده است و این مسئله به مشکلی بزرگ در رابطه او با مادرش تبدیل میشود.
"علی" یک شرخر می باشد که یک روز بهمراه دوستش "مقصود" برای گرفتن بدهی شخصی، به یک زمین گلف می رود. او در آنجا به صورت اتفاقی یک بازی خوب از خود نشان میدهد و توپ های بسیاری را گل میکند. همین موضوع توجه شخص بدهکار را جلب میکند و همه چیز دست به دست هم میدهد تا سرنوشت "علی" برای همیشه تغییر کند...
“کت” که به تنهایی در نیویورک زندگی می کند قصد دارد برای شرکت در مراسم ازدواج خواهر کوچکش ایمی عازم لندن شود اما مشکل او اینست که جفری که برادر داماد است قبلاً نامزد کت بوده و دو سال پیش با کت قطع رابطه کرده است...