براساس یک داستان واقعی که در سال 1965 همه مردم را بهت زده کرد.فیلم درباره شک آورترین جرمی است که علیه یک قربانی صورت گرفته است."گرترود بانیزسکی" مادری که با شش فرزندش زندگی می کند.مشکلات مالی باعث می شود او به نقطه ی فروپاشی روانی برسد.که باعث کشته شدن یکی از فرزندانش و وحشتی غیر قابل باور برای بقیه آنها می شود ...
"دام کاب" (لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است، اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. اما همین امر او را به یک مجرم فراری بین المللی تبدیل کرده است و باعث شده عزیزترین چیزهایش را در این راه از دست بدهد. حال به کاب فرصتی برای آزادی پیشنهاد می شود. او با انجام این ماموریت می تواند زندگیاش را پس بگیرد، اما تنها در صورتی که بتواند امری غیر ممکن بنام تلقین را انجام دهد. این بار، کاب و گروهش باید کاری عکس سرقت را انجام دهند: این بار وظیفه آنها دزدیدن ایده نیست، بلکه کاشتن یک ایده جدید در ذهن قربانی می باشد.
یک دارو برای از بین بردن ژن ایکس ایجاد شده است. در میان انسانهای جهش یافته دو گروه بوجود می آیند: «مردان ایکس»، که توسط پروفسور چارلز ژاویر رهبری می شود، و «برادری»، گروهی از جهش یافتگان قدرتمند که «مغناطیس»، دوست سابق پروفسور ژاویر در راس آنها قرار دارد.
یک دختر 14 ساله بنام «هایلی» در محیط اینترنت با یک عکاس جذاب 32 ساله بنام «جف» آشنا می شود. هایلی که فکر می کند جف یک کودک آزار است، با برنامه ریزی قبلی به خانه او می رود...
لازنس ودرهولد یک پروفسور است که در دانشگاه تدریس می کند اما حال روحی وی بسیار بهم ریخته است و کاملا در افسردگی سیر می کند ! اما با ورود افراد مختلف به زندگیش که یکی برادر مفت خور ناتنی اش است ! و دیگری شاگرد سابقش به نام جانت که اکنون یک دکتر است و قصد دارد تا استاد سابقش را درمان کند و البته دختر عچیب و غریب پروفسور به نام ونسا که افکار خود را دارد , زندگیش در یک مسیر تازه قرار می گیرد...
در شهرستانی کوچک بهنام پیکاک، یک بیمار دوشخصیتی زندگی میکند. او صبحها تا ساعت 8:15 در قالب اِما اسکیلپا فرو میرود که پنهان از دید همسایگان کارهای معمول یک زن خانهدار را انجام میدهد و از آن به بعد، تبدیل به جان اسکیلپا، کارمند وظیفهشناس بانک میشود …
مردی معمولی بنام «راین ویلسون» وقتی که همسرش تحت تاثیر یک قاچاقچی موارد مخدر قرار میگیرد، او خود را به شکل یک قهرمان در می آورد در حالیکه مهارت های یک قهرمان را ندارد...
این فیلم در شهر رمانتیک رم، داستان در هم پیچیده ی چند شخصیت متفاوت را به تصویر می کشد. کارگری که به تازگی تبدیل به یک شخص مشهور شده، یک معمار که به خیابانی که در آنجا دوران دانشجویی اش را می گذرانده باز گشته است، یک زوج جوان که در حال گذراندن ماه عسل شان هستند، و یک کارگردان اپرا که نا امیدانه به دنبال خواننده های با استعداد می گردد...