مالوری ( جینا کارانو ) یکی از افراد خبره دولت در امور پاکسازی موقعیت های بد سیاسی است. روش کار مالوری به این شکل است که او توسط واسطه از جریان توطئه ها آگاه شده و سپس به سرعت و مخفیانه در جهت پاکسازی مشکل به وجود آمده اقدام می کند چراکه دولت نمی تواند مستقیماً وارد مناقشه شود. اما در آخرین ماموریت در شهر دوبلین ایرلند، مالوری گرفتار یک توطئه خطرناک می شود...
داستان فیلم در موردِ یک کارآگاه ماجراجوی نروژی است که شروع به تحقیق برای پیدا کردن بزرگترین قاتل سریالی کشورش میکند. اما اتفاقاتی عجیب باعث ایجاد خلل در روند پیگیری پرونده میشوند و...
فیلم داستان مردی به نام "کالوم لینچ" (مایکل فاسبندر) را روایت میکند که می فهمد جد بزرگوارش " آگوآیر" در قرن 15 و در کشور اسپانیا یک قاتل بوده است و با گروهی تبهکار که به تمپلار ها معروف اند می جنگیده است. برای همین کالوم به دنبال گنجینه های آگوآیر می گردد تا بتواند مهارت ها و فنون جنگی را از دست نوشته های او یاد بگیرد و بتواند انتقام خون اجدادش را از " تمپلارها" بگیرد.
داستان فیلم در مورد یک کشتی فضایی به نام «کاوننت» است که در کهکشان دور، در جستجوی یک سیارهی بخصوص است. بعد از یافتن و رسیدن به این سیاره، اعضای خدمه فکر میکنند که یک سرزمین کشف نشده را پیدا کردهاند. اما خبر ندارند آنجا یک دنیای تاریک و خطرناک است که تنها یک نفر به نام "دیوید" در آنجا زندگی میکند، همان رباتی که در فیلم «پرومتئوس» (Prometheus) جان سالم به در برد...
داستان فیلم دربارهی مردی به اسم "تام" (مایکل فاسباندر) است که در یک جزیره واقع در سواحل استرالیا نگهبان فانوس دریایی است. او عاشق "ایزابل" (آلیشیا ویکاندر) می شود و هردوی آنها عاشق و دلباختهی یکدیگر میشوند. اما این دو پس از ازدواج، قادر به بچه دار شدن نیستند، تا اینکه یک روز آنها بچه ای از دریا نجات می دهند...
این فیلم که پیش درآمدی از سری فیلمهای بیگانه (Alien) است در مورد تیمی از دانشمندان است که برای تحقیق در مورد منشاء حیات انسان با سفینه ای بنام "پرومتئوس" در کائنات سفر می کنند. طولی نمی کشد که این تیم در دنیایی بیگانه گرفتار می شوند، و در هنگام تلاش برای فرار از آن، در میابند که نه تنها جان آن ها، بلکه کل بشر در خطر است...
قبل از اینکه "چارلز ژاویر" (جیمز مکآووی) و "اریک لنشر" (مایکل فسبندر) به نامهای پروفسور ایکس و مغناطیس مشهور شوند، دو مرد جوان بودند که به قدرتهای بخصوصشان پی می بردند. قبل از اینکه به دشمنان قسم خورده تبدیل شوند، آنها بهترین دوستان یکدیگر بودند و به همراه دیگر جهش یافتگان در مقابل بزرگترین تهدید جهان صف آرایی کردند. و در همان زمان بود که اولین اختلافات در بین آن دو شکل گرفت...
در قرن نوزدهم میلادی، یک پسر نوجوان 17 ساله به نام جی کاوندیش (اسمیت میفی)، سفری طولانی در خط مرزی آمریکا را آغاز می کند، هدف او پیدا کردن تنها بازمانده فامیل خود (یک زن 35 ساله) است. در طول راه مردی مرموز (مایکل فاسبندر) به نام سیلاس با وی همراه می شود. سیلاس که از گذشته مرموز خود فرار می کند به کمک جی کاوندیش می آید. بزودی مشکلات این دو در یکدیگر گره می خورد و سیر ماجراها را به سمت دیگری می برد.
کارمند جوانی است که زندگی مرفه و بدون دغدغه ایی را سپری می کند. او در طول روز مثل بقیه انسانهای اطرافش به سر کار می رود و چرخه اقتصاد را می چرخاند. اما برندون یک تفاوت آشکار با دیگر مردان دارد و آن این است که هوسرانی در خونش رخنه کرده و بدون آن نمی تواند به زندگی ادامه دهد!
داستان این فیلم، که شانزدهمین فیلمی است که بر اساس این رمان شارلوت برونته نوشته شده، در مورد دختر یتیم و جوانی است که خانواده اش او را، که یک معلم در قصر مردی مرموز است، دوست ندارند...